بده دستات به من تا باورم شه پیشمی
می دونم خوب می دونی تو تار و پود و ریشمی
**
تو که از دنیا گذشتی واسه یک خنده ی من
چرا من تگذرم از یه پوست و خون به اسم تن
**
تو خیالمم نبود دوباره عاشقی کنم
ممنونم اجازه دادی با تو زندگی کنم
**
نمی دونم چی بگم که باورت شه جونمی
توی این کابوس درد رویای مهربونمی
**
می دونی با تو پرم از شعر و ستاره
می دونی بی تو لحظه حرمتی نداره
**
می دونی در تو این خدا بوده
که تونسته گل عشق بکاره
**
وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ می شه باز
عشق تو تو لحظه هام حادثه ساز و قصه ساز
**
به جون خودت که بی تو از نفس هم سیر می شم
نمی دونم چی می شه بدجوری گوشه گیر می شم
**
ممنونم که بچه بازی هامو طاقت می کنی
هر چقر بد می شم اما تو نجابت می کنی
**
هر کجای دنیا باشم با منی و در منی
نگران حال و روزم بیشتر از خود منی
به قلم : مشکی پوش
نظرات دیگران ( ) |
درباره وبلاگ