به چه قیمتی گذشتیم از شبای خیس مهتاب
چی گذاشتیم از من و تو به جز آرزوی بر آب
**
به چه قیمتی غرورو سر راهمون کشیدیم
چرا لحظه های با هم بودنامونو ندیدیم
**
خوب من ما هر دو باختیم توی این بازی بیخود
هر دوتامون کم گذاشتیم که ترانه هامونم مرد
**
چیزی از لحظه نمونده من و تو لحظه رو کشتیم
حکم اعدام دلامون با غرورمون نوشتیم
**
اگه دوسم نداری به روم نیار یه چیزی از غرورواسم بذار
نذار تو فکر تنهایی گم بشم نذار حرف و حدیث مردم بشم
**
دلمو اینقده نشکن آخه این دل عاشقت بود
له نکن این قلب خونو آخه روزی لایقت بود
**
دلمو اینقد نسوزون مگه چی مونده از این دل
رفتی و با بی وفاییت زدی مهر نحس باطل
**
تو که دوست نداشتی باشی چرا آتیشم کشیدی
اون که تو خود خواهییات مرد دل من بود تو ندیدی
**
از تو خونه ی وجودم به چه آسونی پریدی
ریختن غرور این مردو ندیدی نشنیدی ندیدی نشنیدی
**
اگه دوسم نداری به روم نیار یه چیزی از غرورم واسم بذار
نذار تو فکر تنهایی گم بشم نذار حرف و حدیث مردم بشم
به قلم : مشکی پوش
نظرات دیگران ( ) |
درباره وبلاگ