اشک چشات دروغیه
اون قسمات دروغیه
با اون چشات گولم نزن
طرز نگات دروغیه
درد دلامومیگم وطعنه به تو نمیزنم
خودت میخوای که من ازت به سادگی دل بکنم
من و تو گریون میکنی با طعنه های نا بجا
خدا کنه سرت بیاد همون که اومد سر ما
نفرین من کاری نکرد خدا خودش کاری کنه
تقاصمو بگیره واشک از چشات جاری کنه
الهی دردای دلم بشه طلسم پای تو
غصه ودرد و غم بشه لحظه به لحظه های تو
خدا کنه که آه من بگیره اون دامن تو
روزای روشنم برات بشه شب سیاهه تار
کوه به کوه نمیرسه آدم به آدم میرسه
خدا اون روز نیاره دستم به دستت برسه
فکر نکن که بیخیال میگذرم از گناه تو
باید خوب بسوزی خائن آتشه سزای تو
به قلم : مشکی پوش
نظرات دیگران ( ) |
چقدر این ثانیه ها نامردند
گفته بودند که بر می گردند
برنگشتند و پس از رفتنشان
بی جهت عقربه ها می گردند
آه این ثانیه های بی رحم
چه بلایی به سرم آوردند
نه به چشمم افقی بخشیدند
نه ز بغضم گرهی وا کردند
از چه رو سبز بنامم به دروغ
لحظه هایی که یکایک زردند
لحظه ها ،همهمه هایی موهوم
لحظه ها، فاصله هایی سردند
بگذارید ز پیشم بروند
لحظه هایی که همه بی دردند
به قلم : مشکی پوش
نظرات دیگران ( ) |
دلم میخواست بازم تو رو
یه شب تو خواب میدیدمت
مثل گلای نیلوفر
از روی آب میچیدمت
بازم میشد با هم دیگه
کنار دریا بشینیم
یا بپریم به آسمون
آبیه عشق رو ببینیم
دلم میخواست با هم دیگه
تنهایی رو غال بزاریم
دل بکنیم از این قفس
برای هم بال بزاریم
سر بزاریم رو دوش هم
برای هم گریه کنیم
با همه مهربون باشیم
برای هم گریه کنیم
یه پل رو آبا بزنیم
دو رنگی رو دور بزنیم
به مرکز عاشق شدن
نقطه پرگار بزنیم
بگیم به هم از دل و جون
من میمونم تو هم بمون
نریم سراغ دیگرون
پا نزاریم رو عهدمون
اگه یکیمون بمیره
اون یکی آروم نگیره
اون یکی آروم نگیره
عاشق بمونه تا که هست
چون که به عهدش اسیره
یعنی اینا خیالیه
فقط یه قاب خالیه
یعنی اینا خیالیه
فقط یه قاب خالیه
داشتن تو برای من آرزوی محالیه
داشتن تو برای من آرزوی محالیه
کاشکی میشد که رویاهام رنگ حقیقت بگیرن
تموم درد و غصه ها تو جای سرد بمیرن
کاشکی میشد که تا ابد من و تو مال هم باشیم
برای پرواز از قفس پرای بال هم باشیم
دلم میخواست بازم تو رو
یه شب تو خواب میدیدمت
مثل گلای نیلوفر
از روی آب میچیدمت
بازم میشد با هم دیگه
کنار دریا بشینیم
یا بپریم به آسمون
آبیه عشق رو ببینیم
بگیم به هم از دل و جون
من میمونم تو هم بمون
نریم سراغ دیگرون
پا نزاریم رو قولمون
اگه یکیمون بمیره
اون یکی آروم نگیره
اون یکی آروم نگیره
عاشق بمونه تا که هست
چون که به عهدش اسیره...
به قلم : مشکی پوش
نظرات دیگران ( ) |
یه کلبه دور از همه کس
واسه من و تو واسه ما
یه جای دنج و خلوتی
یه جایی دور از آدما
یه باغچه از گلای رز
بارون پشت پنجره
آتیش و چای تازه دم
رفتم تا اوج خاطره
من و تو و صدای باد
یه زندگی شاد شاد
بهت بگم دوستم داری
بهم بگی خیلی زیاد
مرغ و خروس و مزرعه
یه زندگی سبز و پاک
شیرین ترین روزای عمر
باشیم به هم دیگه حلال
مهمونمون باشند گلا
قناریا و بل بلا
همسایه هامون سبزه ها
اقاقیا و سمبلا
صاب خونمون خدای خوب
اون که همیشه یاور
حلاحل زندگیه اش
هر کی که از اون غافله
خدای من تو میدونی
دلم به تو بسته شده
خودت میدونی که دلم
از زندگی خسته شده
مدد کن ای خدای خوب
این همه خواب به آب نشه
آرزو های شیرینم
به تلخی سراب نشه
ممد کن ای خدای خوب
این همه خواب به آب نشه
آرزو های شیرینم
به تلخیه سراب نشه
مهمونمون باشند گلا
قناریا و بل بلا
همسایه هامون سبزه ها
اقاقیا و سمبلا
صاب خونمون خدای خوب
اون که همیشه یاور
حلاحل زندگیه اش
هر کی که از اون غافله......
به قلم : مشکی پوش
نظرات دیگران ( ) |
مستانه و دیوانه بسویت
بدوم خانه به خانه
زد غنچه جوانه
یارا تونشان ده
اثری یا که نشانه
عاشق شده ام بی خودم از خود
به فدایت سر و جانم
بکنم یاد تو جانم
شده این عشق تمنای روانم
شده این عشق تمنای روانم
مستانه و دیوانه بسویت
بدوم خانه به خانه
زد غنچه جوانه
یارا تونشان ده
اثری یا که نشانه
عاشق شده ام بی خودم از خود
به فدایت سر و جانم
بکنم یاد تو جانم
شده این عشق تمنای روانم
در حسرت دیدار تو دستان نیازم
ای رمز نمازم
یارا بنما یک نظری سوی نیازم
من غرق نیازم
در حسرت دیدار تو دستان نیازم
ای رمز نمازم
یارا بنما یک نظری سوی نیازم
من غرق نیازم
من مست وصال تو شدم
عاشق و پروانه شدم
سائل آواره شدم
در طلبت ای گل زیبا
دردانه ی دیبا
من مست وصال تو شدم
عاشق و پروانه شدم
سائل آواره شدم
در طلبت ای گل زیبا
دردانه ی دیبا
مستانه و دیوانه بسویت
بدوم خانه به خانه
زد غنچه جوانه
یارا تونشان ده
اثری یا که نشانه
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در همه حال هرچه گوید جای هیچ تکرار نیست
بر در می خانه رفتم
کار یک رنگان بود
خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست
در حسرت دیدار تو دستان نیازم
ای رمز نمازم
یارا بنما یک نظری سوی نیازم
من غرق نیازم
من مست وصال تو شدم
عاشق و پروانه شدم
سائل آواره شدم
در طلبت ای گل زیبا
دردانه ی دیبا
ای گل زیبا
دردانه ی دیبا
به قلم : مشکی پوش
نظرات دیگران ( ) |
عاشقم من عاشقی بیقرارم
کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در سر ندرم
من به لبخندی از تو خرسندم
مهر تو ای مه آرزو مندم
بر تو پایبندم
از تو وفا خواهم
من ز خدا خواهم
تا ز رهم بازم جان
تا به تو پیوستم
از همه بگسستم
بر تو فدا سازم جان
تا به تو پیوستم
از همه بگسستم
بر تو فدا سازم جان
به قلم : مشکی پوش
نظرات دیگران ( ) |
بده دستات به من تا باورم شه پیشمی
می دونم خوب می دونی تو تار و پود و ریشمی
**
تو که از دنیا گذشتی واسه یک خنده ی من
چرا من تگذرم از یه پوست و خون به اسم تن
**
تو خیالمم نبود دوباره عاشقی کنم
ممنونم اجازه دادی با تو زندگی کنم
**
نمی دونم چی بگم که باورت شه جونمی
توی این کابوس درد رویای مهربونمی
**
می دونی با تو پرم از شعر و ستاره
می دونی بی تو لحظه حرمتی نداره
**
می دونی در تو این خدا بوده
که تونسته گل عشق بکاره
**
وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ می شه باز
عشق تو تو لحظه هام حادثه ساز و قصه ساز
**
به جون خودت که بی تو از نفس هم سیر می شم
نمی دونم چی می شه بدجوری گوشه گیر می شم
**
ممنونم که بچه بازی هامو طاقت می کنی
هر چقر بد می شم اما تو نجابت می کنی
**
هر کجای دنیا باشم با منی و در منی
نگران حال و روزم بیشتر از خود منی
به قلم : مشکی پوش
نظرات دیگران ( ) |
درباره وبلاگ